کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اصغر

شاعر : محمود ژولیده     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : غزل    

با چه رو خـیـمه بَرَم این سرِ آویـزان را           چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را

به سفـیـدیِ گـلـوی تو کسی رحـم نـکـرد           رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را


دست و پـایـی زدی و باز تـبـسّم کـردی           پس خـدا بوسه زند این دو لب خندان را

بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست           من چـسان دفـن کنم پـاره‌ای از قـرآن را

من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب           حـرمـلـه ذبـح نـمـوده گـلوی عطشان را

بعد از این است که بر سینۀ من جا داری           نــزد مـــادر بــبــرم؛ آهِ دِلِ ســوزان را

گـریـه بر معـجـرِ عـمّـه نـرود از یـادت           وسـط هـلـهـلـه‌ها بـدرقـه کـن یــاران را

تا به محشر ز غبار غـم تو گریه بپاست           ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفـان را

سنـد مستـنـد کـرب و بلا حـنجـر توست           بُـرد مـظـلـومـیِ تـو آبــروی عـدوان را

عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم           و خـدا مُـهـر قـبـولی زند این قـربـان را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن موضوع سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر حذف شد همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد           اهل غـارت نکـنـد رحـم، گُـلِ پـنهـان را

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تیر سه شعبه تغییر داده شد

من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب           آب دادَست سه شعـبه گـلوی عطشان را

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اصغر

شاعر : محمد حسن بیات لو نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تیر آمد و درست به حلقت فرو نشست           در سینه‌ام دومرتبه رازی مگو نشست
جایی که بوسه گاه من و مادر تو بود           بـاور نمی‌کـنـم پـر تـیـر عـدو نـشـست


ششماهه‌ام بگو چه شد اینگونه میروی           "بابا" نگفتی آرزویش در گـلو نشست
از بس شتـاب تـیـر عـدویت زیـاد بود           یک چشم هم زدن به گلویت فرو نشست
می‌خـواستم ببـوسمت آرام و بی صدا           یک تیر روی حلق تو با های وهو نشست
یک یک تن تـمام حـرم سرخ می‌شود           چون که علم ز دست بلند عمو نشست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل عدم ذکر سه شعبه بودن تیر در منابع معتبر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از بس شتاب تـیـر سه شعبه زیاد بود           یک چشم هم زدن به گلویت فرو نشست

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : احمد جواد نوآبادی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آمد از آن میـان و تو را انتخـاب کرد            تیری که صورت پدرت را خضاب کرد

آمـد پـــدر بـرای تـو آبــی طلـب کـنـد            دشمن چگونه شد که پدر را جواب کرد؟


مضطر شده پدر، برود سمت خیمه‌ها؟            حتی تصورش جـگـرم را کـباب کرد

هـفـت آسـمـان سرخ خدا گریه می‌کند            از گریه‌ای که درغم طفلش رباب کرد

نفرین به حرمله که عذاب سه شعبه را            حتی برای کودک شش ماهه باب کرد

محـسن تـرین مــــدافع سردار کـربـلا            در خون خود کنار حسین انقلاب کرد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

شاعر : محمد قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

تا که داغت به دلِ شعله ورِ گهواره ست           دلِ خلق دو جهان خونْ جگرِ گهواره ست

تا زمـانـی که برای تو نـشیـمـن گاه ست           سایـۀ بال مَلـَک رویِ سـرِ گهـواره ست


تـو عـلـی هـستـی و گـهـوارۀ تو بیتُ الله           گر پُر از فاطمه‌ها دور و برِ گهواره ست

اشک از چشمِ دل سنگِ من آورده بُرون           بی‌زبان، مرثیه خوانی هنرِ گهـواره ست

بی‌خـبر رفته ای از خیمه به میدان، حالا           آنچه پیچیده در عـالم، خبرِ گهـواره ست

مـوقـع غـارت خـیـمـه شده و در لشـگـر           بحث و جنگ و جَدَل انگار سَرِ گهواره ست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (ص۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بـدنت را پدرت گرم بغـل کرده ست، آه           سرت امّا به سنان، هـمسفرِ گهواره ست

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر

شاعر : حبیب باقر زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

به خـدا هیچ کـسی مثل تو اکـبر نشده            پـسرم هیچ کسی مثـل تو بـی‌پـر نشده

رفتنت ولوله‌ای در حرم انداخته است            عمه‌ات هیچ کجا اینهمه مضطر نشده


ارباً اربا شده‌ای سرو صنوبر، به خدا            بـدن هیـچ کـسـی مثـل تو پـرپـر نشده

بعـد تو خاک دو عـالم به سر این دنیا            پـسـرم دیـدۀ من غـیـر غـمت تر نشده

خیز و یک جنگ نمایان دگر کن پسرم            تا پدر دست خوش خـندۀ لـشگـر نشده

غـیـرت هـاشمیت را به همه ثابت کن            تا که دست احـدی راهی معـجـر نشده

تکه‌های بدنت را که در اینجا پخش است            پیش هم چیدم و افسوس که پیکر نشده

: امتیاز

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

بی عصا آمد عصایش را زمین انداخـتند          پیش چشمش مصطفایش را زمین انداختند

حل مشکل‌های هر پ‍یری جوانش می‌شود          آه این مشکـل گشایش را زمین انداخـتـند


بار دیگر بین کوچه پهلوی زهرا شکس‍ت          بار دیگر مجـتـبـایـش را زمین انداخـتـند

دست بر روی محاسن داشت مشغول دعا          احـتـرام ربّــنـایـش را زمیـن انـداخـتـنـد

این علی اکبر دگر صدها علی اصغر است          تـکّـۀ آیـیـنـه‌هـایـش را زمیـن انـداخـتـنـد

بود آویـزان مرکـب نـای افـتـادن نداشت          با کـمـر افتاد و پـایـش را زمین انداختند

نـوبـت کـار جـوانـان بـنـی هـاشـم شـد و          پیش بـابـایش عـبـایـش را زمین انداختند

چند عضو پیکرش را از زمین برداشتند          چند قـسمت از تـنـش را چند جا انداختند

: امتیاز

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : علی اکبر نازک کار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

سخت است ببیند پدری کُـشته پسر را            اینگونه کند خـم پـسری پشت پـدر را

سخت است که بی‌یـار بماند دم پیـری            آن ریش سفیدی که ز کف داده ثمر را


بر نیزه غربت زده تکیه، پسرش رفت            این مرد حسین است که انداخت سپر را

دنبال علی رفت محاسن به کـفش بود            حس کرد به برگ گل خود سوز خطر را

گم کرد رکاب این پدر پـیر و جوانش            با رفـتـن خود برد ز او نور بصر را

ای کاش بگـوید سخـنی با پدر خویش            شاید که بگـیرد کمی از سوز جگر را

وای از دل ارباب که جان داد همین دید            سر نیزه بیرون زده از پشت کـمر را

پهلـوی شکـسته شـده‌اش کرد تـداعـی            یـاد لـگـد و مـادر و سنـگـیـنـی در را

ای وای پدر مُرد کـنار پسرش، کـاش            شخـصی برساند به ابالـفضل خـبر را

در هـلـهـلـۀ چـشم سفـیـدان نظر تنگ            سخت است ببیند پدری کـشته پسر را

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر

شاعر : مجتبی کرمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

چقدر پشت سرت نغـمـۀ یا رب کردم            روزها را به تماشای قـدت شب کردم

به قد و قـامت و قد قـامت زیبات قسم            عـدّه‌ای را بـه اذان تـو مـقـرّب کـردم


هر زمانی که سوار آمدی از راه علی            من تماشای نبی بر روی مرکب کردم

از لبت آتش هـجـران به زبـانـم افـتـاد            دورتر می‌شدی آنقدر که من تب کردم

حرم از طرز وداع تو اسارت فهـمـید            گریه‌ها بود که بر غربت زینب کردم

هرچه کردم دگـر انگـار پیمـبر نشدی            در عـبا جسم تو را هر چه مرتب کردم

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : عارفه دهقانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل مثنوی

ای اکـبـرم که ثـانی روی پـیــمــبـری            آیـیــنـۀ مـحـمـد و بـازوی حــیــدری!

ای بهـتـرین مـحـدثِ شبـهـای حـادثـه            !لب باز کن که شمس و قمر هست مشتری!


لیلا، تب تو را به جگـر داشت یوسفـم            داغ است در هـوای تو بـازار دلـبری

قربان لحن پرسشی‌ات ای عصای دست!            "این راه؛ بر حق است..." خودت مطمئن تری!

ای اولین شـهـیـد بنی هـاشـم! الـسـّلام            ای شهد تـازه‌ای که رسیـده و نـوبری

چندیست رازهای مگو در زبانم است            گاهـی بـهـانـۀ بـغـلت ورد جـانم است

لب باز کن...زبان به زبان گوش کن مرا            سیـراب از مـعـارف آغـوش کـن مرا

باور کن از تو تشنه ترم جان من!علی!            خـاتـم بنـوش...آه! سلیمانِ من! عـلی!

آرامـتـر بـرو...کـه به دنـیـای بعـد تو            " اُفٍّ لـکِ " بگـویم از ایـنجـای بعد تو

یا ایـهـا الـعـزیـزِ دلِ مـضـطـرِ حسین            یا ایـهـاالـمـزمّـلِ خـون پـیـکـرِ حـسین

از بـیـن تیـغ هـلـهـلـه‌ها رهـسپـار شو            ای جـان زخـم خوردۀ خاکستر حسین

هرجا نگـاه می‌کـنم از تو نشانه ایست            هـستی و نـیـستی! نفـسِ آخـرِ حسیـن!

یک لحظه چشم باز کن ای رودِ جاری‌ام            ای چـشمۀ جـگـر...علیِ اکـبـرِ حسین

لختی بخـنـد و لختۀ لب را جـواب کن            با بوسه‌ای محاسن من را خضاب کن

تـسبـیـحِ دانـه دانـۀ من! جـانِ بر لـبـم!            ای رازِ سر به مهرِ نفـس‌های زیـنـبم!

عون و محمد ش تویی و عشق بی‌حدش            اصلا عجـیب نیست اگر بشکـند قدش

آییـنه کـاری است سـراپـای قـتـلـگـاه!            دستِ عبا به دست بنی هاشم است...آه

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

ای نـسـخـۀ بـرابـر اصـل پـیــمــبـری            آیـیــنـۀ مـحـمـد و بـازوی حــیــدری!

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : سعید مرادی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

خَلق و خُلق نبوی سیرت پیـغـمبر داشت          اربـاً اربـا بـدنی در وسط محـشر داشت
اشـبه الـنـاس حـرم، هـسـتی لـیـلا اکـبـر          بـاغـی از لاله به روی بدن پرپر داشت


قـرة العـیـن حرم بود و حـرم دیـد عـلـی          به تن پارۀ خود صفحه‌ای از خنجر داشت
پسر خون خـدا غـرق به خـون بود ولی          یـادی از تـشنگی لعـل لب اصغر داشت
غزلی رفت ولی مصرع خونین برگشت          با همان حال نـشانی ز غـم مـادر داشت
او عـلـی بن حـسین بـن عـلـی بـود ولـی          وسط معرکه‌ها هیبتِ چون حیـدر داشت
چه کشید از غـم او شاه شهیدان افـسوس          حـرم از ماتـم او نیز دلی مضطر داشت
هرکس آمد به تنش نیزه فرو کرد و کشید          زینب از غصۀ او دیـدۀ گـریان تر داشت
بدنش ریخـت بهـم روی زمین دَرهم شد          قطعه قطعه شده بود و دل غم پرور داشت
نیزه‌ها خورده تنش خورد شد از تیر و تبر          آیــه‌هـای بــدنـش آیــنــۀ کــوثــر داشـت
دست و پا روی زمین بود و بدن دست پدر          شاه عطشان به دلش کوه غم و آذر داشت

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت علی اکبر

شاعر : محمد کیخسروی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

سوی میدان رفتنت اصرار میخواهد مگر؟           شوق چشمت از پدر انکار میخواهد مگر؟
تو خودت پیغمبری و وارث تیـغ دو سر           رزم شیر پهلوان هـشدار میخواهد مگر؟


دورۀ تحصیـلیت در مکـتـب عـباس بود           با وجودت لشگرم سردار میخواهد مگر؟
چند گامی در برم‌بردار و بعد از آن برو           لاجـرم در سیـنـه‌ام ‌آزار میخواهد مگـر؟

اکـبـرم پـشت و پـنـاه تو دعـای عـمـه‌ات

اکــبـرم‌ نـام قـشـنـگ تـو نـوای عـمـه‌ات

در کشاکشهای جنگیدن صدایت قـطع شد           سـنگ ‌آمـد نـالـۀ یـا ربـنـایـت قـطـع شـد
ضربه‌های پشت هم کرده تو را از هم سوا؟           یا که زیر تیغ دشمن دست و پایت قطع شد
نیزه داری نیزه‌ای در پهلویت جا کرد و رفت           بعد از آن دیگر نفسهای رهایت‌ قطع شد

جـرم ‌تـو حُـب یـدالله اسـت مـثـل مـادرم

سیـنـه و بـازوی تو بشکـست مثل مادرم

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انطباق مطالب با روایات مستند و معتبر و انتقال بهتر معنای شعر، بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ضربه‌های پشت هم کرده تو را از هم سوا؟           یا که زیر سم‌مرکب دست و پایت قطع شد

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

بین هـمـهـمـه به لشگـر کـفّـار آمده            بر جـنگ کـوفه احـمد مخـتـار آمده

انگار این جـمالِ جمیل پیـمبر است            یا حـیـدر است اینکه به پیکـار آمده


تا نام خویش را به رجز گفت با سپاه            در جبهه پیک خوش خبر انگار آمده

نامش علی است، پس به قتالش همه به پیش            غـافـل از اینکه حـیـدر کـرّار آمـده

دوری زد و به لشگر کفار حمله بُرد            چه نعـش ها که روی هم انبار آمده

دیدند که حریف قـتـالـش نمی‌شـوند            گـفـتـنـد وقـت حـیـلـۀ پـیـکـار آمـده

در این قتال حیلۀ کوفی محاصره است            بـد فــتـنـه‌ای ز دشـمـن قــدّار آمـده

یوسف کُشان دوباره چرا چاه می‌کَنَند            انـگـار جـنـس تـازه به بـازار آمـده

دیگر نشد شجاعت خود را نشان دهد            از بس در این مـقـاتـله کـفـتـار آمده

آمـیـخـتـه زره به تن پـاره پـاره‌اش            چندین سنان و نیزه به یک کار آمده

حالا صدای اکـبر لیلا رسـد بگوش            بـابـا بـیـا کـه لـحــظـۀ دیــدار آمـده

این نعش قطعه قطعه که ببینی جوان تست            با من پیـمـبـر است به گـفـتـار آمده

کام مرا به جـام بهـشتـی کـند خنک            وقـت وصـال حـضـرت دادار آمـده

صورت نمانده تا که پدر بوسه‌ای زند            ایـنجـا صـدای خـنـدۀ حُـضّـار آمـده

بِین صدای هـلهله‌ها نـالـه‌ای رسیـد            این زینب است لطمه به رخسار آمده

برخـیـز زیـنـبم؛ که بَرَد جـسم اکـبـرم           عـبـاس بـا دو دیـدۀ خــونـبـار آمـده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

این هـمـهـمـه به لشگـر کـفـار آمده            بر جـنگ کـوفه احـمد مخـتـار آمده

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت­ های معتبر تغییر داده شد؛ زیرا بر خلاف آنچه گفته می‌شود مطابق با استناد به کتب معتبر همچون: تاریخ الامم والملوک ج۵ ص ۴۴۶؛ الارشاد ج۲ص ۱۵۸؛ اللهوف ۹۹؛ مُثیرُالأحْزان ۲۴۸؛ الکامل فی‌التّاریخ ج۱۱ ص ۱۸۴؛ مَقْتَل خوارزمی ج۲ ص ۲۷۳؛ إعْلام الوَری ۳۴۶؛ بحارالأنوار ج۴۵ ص ۴۴؛ منتهی الآمال ۴۴۲؛ نفس المهموم ۲۷۰؛ کبریت احمر ۱۸۵؛ مقتل امام حسین ۱۵۳؛ مقتل مقرّم۲۳۱؛ قمقام ۴۳۳؛ مقتل جامع ج۱ ص ۸۲۰ و .... سیدالشهدا عليه‌السلام خواهرش حضرت زینب سلام‌الله‌علیها را از روی جسم غرقه بخون علی اکبر بلند کرد و دلداری داد، داستان ساختگی دلداری حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به سیدالشهدا برای اولین در قرن چهاردهم در کتاب معالی السبطین آنهم بدون هیچ سندی تحریف شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

قُم یا اخی، که در خطر افتاده جان تو            عـبـاس بـا دو دیـدۀ خــونـبـار آمـده

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : مهدی علی قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

چقدَر تـیر و سنـان در تن اکـبر مـانده            خنده بر روی لب این همه لشکر مانده

بین این دشت تـمـام تن او پـخـش شده            هر طرف قطعه ای از پیکر اکبر مانده


ارباً اربا شده آنگـونـه عـلی اکـبر من            که از او در همه جا نفحۀعـنـبر مانده

زانـویـم از رمـق افـتاد و زمین افتادم            کمرم تا شد از این داغ... شدم درمانده

به کـنـار بـدنش خـشک شده این بـدنم            از علی‌اکبر من یک علی‌اصغر مانده؟!

خواستم بوسه زنم بر بـدنش، آه...نشد            جای بوسه به تن این گـل پرپر مانده؟

یاد اصوات اذانش جـگـرم را سوزاند            حسرت یک نگهش بر دل مضطر مانده

به روی پـیـکـر او پیکـر من افـتـاد و            خواهرم در بر من دست به معجر مانده

کار من نیست علی را ببرم تا به حرم            زحـمـت بـردن او دوش بـرادر مـانده

خـبـر پـر زدنـش را بـرسـانـیـد حـرم            چـشـم بر راهِ پـسر دیـدۀ خواهر مانـده

رکن من رفت... چنین خم شدنم جا دارد            به خدا رفت ازین لشگـر من فـرمانده

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیاتی همچون بیت زیر اغراق است و مغایر روایات معتبر است لذا توصیه می شود از باز گوکردن آنها در مجالس خوداری شود تا هم از اغراق گوئئی پرهیز شود و هم به توصیه های علما و مراجع عمل کنیم

هرچه کـردم بدنش بین عـبا جمع نشد            به روی خاک از این تن دو برابر مانده

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر تغییر داده شد زیرا همانگونه که بسیاری از علما در کتب جلاءالعیون ۵۷۴؛ منتخب التّواریخ ۲۲۱؛ مقتل تحقیقی ۲۳۹؛ نفس المهموم ۲۷۵؛ مقتل جامع ج ۲ ص ۵۵۸ و دیگر کتب معتبر نوشته ­اند مادر حضرت علی اکبر در کربلا نبوده و قبل از واقعۀ کربلا فوت کرده است.  جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خـبـر پـر زدنـش را بـرسـانـیـد حـرم            چـشـم بر راهِ پـسـر دیـدۀ مـادر مانـده

شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : محمد جواد مهدوی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

چـقـدر سخت کـشیـدی نـفـس آخـر را            ریختی در وسط معـرکه بال و پَـر را

یـادگـار پـدر خـاک، به خـاک افـتادی            رنگ تکـرار زدی خـاطـرۀ مـادر را


تو که آیـیـنـه در آیـیـنه رسـول اللهـی            چه کسی جمع کند این همه پیغمبر را

دانه دانه شـده‌ای سیب حـرم، مثل انار            نیزه‌ای چیده و برده است غنیمت سر را

خنجر و تیغ و…عجب آینه کاری شده‌ای            قـاصـد حـادثـه آورده غـمـی دیگر را

بوده تابوت تو یک عمر به دوش پدرت            آمـده بـیـن عـبـایـش بـبــرد پـیـکـر را

هـمـۀ قـافـلـه را از نـفـس انداخـتـه‌ای            چـقـدر سخـت کـشیـدی نـفـس آخـر را

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت عباس

شاعر : مهدی مقیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

ساقیا رنگ عطش نقش خیام است بیا            نقطه نقطه سخن از خشکی کام است بیا

بـرق چـشم تو و خشم تو برای دشمن            یا اخـا تـیـغ کـشـیـده ز نـیـام است بـیا


دیـر شد؛ کـرده‌ام از آمدنت قـطع امید            بی‌تو در چشم علی خواب حرام است بیا

خیز از جا و علم را تو برافراشته ساز            نام تو زمـزمـه و رمـز قـیـام است بیا

هـمـۀ اهـل حـرم تـشـنـۀ دیـدار تـوأنـد            تشنگی چیست لب خشک کدام است بیا

تو نـرو تا نـرود بـی‌تو اسـارت زینب            کوفـیان را زدن طفـل، مـرام است بیا

تا تو باشی به حسین تو هجومی نبرند            خنجـر سنگـدلِ شـمـر به نـام است بیا

تا علم خورد زمین گفت حسین با حسرت            بعد از این زینب من راهی شام است بیا

هـمه گـفـتـند بیا در حـرم و گـفـتی تو            یـا اخـا کـار ابا لـفـضل تـمـام است بیا

ای خداوند ادب، خالـق غـیرت، عباس            لشگـر کـوفـه فـراسـوی امـام است بیا

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : مهدی علی قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ساقی بریز باده که فصل شراب شد            بر ما مـدال نـوکـریت انـتـساب شد

مسلم پس از نگـاه کـریـمانۀ تو بود            در خانۀ عـلی به گـدایی حساب شد


دستت جدا شده که بگیری تو از کرم            دست کسی که در به درِ بوتراب شد

وقـتـی شنـیـد امّ بـنـین قـصـۀ تو را            ازماجرای دست تو قلبش کباب شد

رفـتی کـنـار آب ولـی تـشـنـه آمدی            از غـصه قـلب آب برای تو آب شد

یابن عـلی، شبـیه پـدر این محاسنـت            با ضربه‌ای به خون سر تو خضاب شد

تیر سه شعبه‌ای که به جسم تو زد عدو            بعد از تو سهم حنجر طفل رباب شد

بی تو درون شام بـلا لفظ خـارجی            بر خـاندان پـاک پیـمبـر خطاب شد

ای تکـیه گـاه زینب کـبری بیا ببین            خواهر چگونه وارد بزم شراب شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید زیرا سلمان پیش از به دنیا آمدن حضرت عباس مرید امیرالمومنین بود لذا کلمۀ مسلم جایگزین گردید که دارای ایهام و به دو معنایی « مسلم بن عقیل» و « مسلمان» می باشد.

سلمان پس از نگاه کـریمانۀ تو بود            در خانۀ عـلی به گـدایی حساب شد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما به دلیل مستند نبودن و یا تحریفی بودن مطالب و مغایرت با روایات معتبر؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور اجتناب از گناه تدلیس یا تحریف سخان ائمّه؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنیدزیرا موضوع تیر به چشم حضرت عباس خوردن در هیچ کتاب معتبری نیامده است

تیر سه شعبه‌ای که به چشم تو زد عدو            بعد از تو سهم حنجر طفل رباب شد

بیت زیر به دلیل عدم رعایت توصیه های علما و مراجع و عدم رعایت شأن اهل بیت در مصرع دوم حذف شد

وقتی ز روی اسب فتادی تو بر زمین            دشمن به فکر غارت و کشف حجاب شد

مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : محمد علی مجاهدی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

دیـده‌ام در کـربـلای دسـت تـو            عـالـمـی را مـبـتـلای دست تو

کربـلا اینـقـدر شیـدایی نداشت            بی‌تو و بی مـاجـرای دست تو


علقمه در علـقـمه تـکـثـیـر شد            مـوج پـژواک صدای دست تو

دیـدم از آغـاز پـایـانی نـداشت            قـصۀ خـونگـریه‌های دست تو

چشم من با گریه می‌بندد دخیل            بر ضریـح با صفـای دست تو

هر که با دست تو دارد عالمی            من که می‌میرم برای دست تو

تا همیشه دست تو مشکل گشاست            ای خدا مشکل گشای دست تو

اوفـتـاد از پـا امــام عــاشـقـان            تا که خالی دیـد جای دست تو

آب پاکی روی دست آب ریخت            ای به قـربـان صفای دست تو

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد

خم شد و برداشت و با احترام            بوسه زد بر پاره‌های دست تو

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت عباس

شاعر : سعید کمیجانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

ترک به روی لبت از خجـالت افـتاده            و رد نـیـزه به روی کـمـانـت افـتـاده

پس از نیامدن و چند لحظه تاخـیرت            درون خـیـمـه رقـیـه به لـکـنت افتاده


تو آبـروی حـرم بودی ای دلاور من            ببـین چگونه حـرم از صلابت افـتاده

بگو چگونه تورا در بغـل بگـیرم من            چـقـدر؛ نـیـزه به قـصد اهـانت افتاده

به من بگو تو برادر فقط همین یکبار            که چـند ساعت دیگـر حسیـنت افتاده

صدای هـلـهـلـه می‌آید از سپـاه یـزید            ببـیـن حسیـن تو از استـقـامـت افـتاده

ترک به روی لبت از خجـالت افـتاده            و رد نـیـزه بـه روی کـمـانـت افـتاده

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف شد

عـلـم بـدوش حـرم ای امیـر علقـمه‌ام            چگـونه  نـیـزه به جـان دهـانت افتاده

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن و مغایرت با روایت های تاریخی حذف شد؛ زیرا در روایات معتبر کتب تاریخ الامم والملوک ج ۵ ص ۴۵۵؛ الکامل فی‌التّاریخ ج ۱۱ ص ۱۹۲؛ مَقْتَل خوارزمی ج ۲ ص ۱۰۱؛ مُثیرُالأحْزان ص ۲۸۸؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ج ۴ ص ۶۰؛ بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۱۲۵؛  جلاءالعیون ص ۵۹۸؛ منتهی الآمال ۴۷۴؛ نفس المهموم ص ۵۱۷؛ مقتل جامع ج۲ ص ۳۴؛ مقتل امام حسین ۲۰۹؛ تصریح شده است که خولی سر را در کنج یات و در زیر تشتی قرار دادند، موضوع تنور خولی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا تحریف شده است؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

سرت زمان شهادت به چادر خـاکـی            سرم درون تـنـور از جـسارت افتاده

مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : سعید مرادی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آیــۀ انـّـا فــتــحــنــای  قــیـام کــربــلا            آیـت الله مـعـظـم سـیـد ارض و ســمـا
حضرت ذُخر الحسین آیینۀ لطف خـدا            یابن قتال العرب یابن عـلی المرتضی


شیر مرد هـاشمی سردار دشت نـیـنوا            یـوسـف ام الـبـنـیـن آقـای کـل مـاسـوا
ساقی لب تشنگان دریـای ایثـار و حیا            ای امیر علقمه سلطان عرش و کبریا
حضرت باب الحـوائج قـبـلۀ اهـل ولا            بهترین تفسیر أو ادنی و هم قـالـو بـلا
تـشنـۀ دریـا دل ای امید اهل خـیـمه‌ها            ای قیامت قامت ای مصداق والشمس والضحی
حضرت باب الحسین ای کوه تقوا و صفا            ای علمدار حرم سرلشکر صاحب لوا
مظهرعشق و ادب یاساقی مشکل گشا            ای فـروغ سرمدی ای چـشمـۀ آب بقا
ای امیر لشکر سلطان مصباح الهـدی            حضرت پشت و پـناه پـادشاه سـر جدا
ای سپهر غیرت و عـزت همای دلربا            عالَمی در وادی عـشق تو باشد مبطلا
محور خلقت تویی ای شافع روز جزا            گوشۀ چشمی نما از لطف و رحمت بر گدا

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام

شاعر : بهنام فرشی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آه از آن دم خیمه‌ها در اضطراب افتاده بود           حـضرت سـقـا کـنـار نهـر آب افتاده بود

هم امیـد تشنـگـان هم قـوّتِ قـلب حـسین           هـم تــمـامِ آرزوهای  ربـاب افـتـاده بـود


تا زمین خورد آن شغالانِ فـراری آمدند           شیر بی‌پـنجه ولی روی تراب افتاده بود

امتزاج خاک و خون در صورتش معلوم کرد           پـای سـقـا گـویـیا بـنـد رکـاب افـتاده بود

سرور خوبان عالم تا شنید ادرک اخاک           آمد آنجـایی که پـور بوتـراب افـتاده بود

اتـفـاقـی نـادر و بـیـگـانـه با عـلـم نجـوم           مــاه روی زانــوان آفــتـاب افـتـاده بـود

در تمام مـدت سی سال و انـدی نـوکری           بار دوم بود پیش او به خواب افتاده بود

دست‌ها تک تک تیمّم کرد صورت هم جدا           از شکوه سجده، در سجده ثواب افتاده بود

قدِّ رعنا،روی اسب و یک تنِ بی‌تکیه گاه           عـلت اینهـا بود ایـنـگـونه خـراب افـتاده

چیست اسباب شفاعت بر غلامان حسین!           عالمی در این سوال امّا جواب افتاده بود

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در شهادت حضرت عباس

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

پُـر از گـره شده کـارم گره گـشا افتاد            عـلـیِ در نـجـفـم بـیـن کــربــلا افـتـاد

چه زخمها به تنش بود و باز ناله نکرد            به فکر غربت من بود و بی‌صدا افتاد


تمام هوش و حواسش به خیمه بود و به مشک            کسی شکست پرش را و بی هوا افتاد

چنان عمود به فرق سرش اصابت کرد            که استـخـوان سـر او به چـند جا افتاد

بلند مرتـبه شاهی قـدش خـمیـده شد و            بـلـنـد مـرتـبـه سـردار زیــر پـا افـتـاد

بـرادرم که صـدا کرد خـوب فـهـمـیدم            به دست بـوسـی زهـرا رسیـد تا افـتاد

خـبـر رسیـد کـه امـنـیـت حـرم رفـتـه            خـبـر رسیـد زنـی بین خـیـمـه‌ها افـتاد

: امتیاز